سلام خدا جونم
خواهش میکنم نگاهم کن . خواهش میکنم با
من قهر نباش . آره ، آره میدونم ، میدونم که حالا پیش خودت میگی دوباره شب قدر شد
و یاد من افتادی؟ خوب یک سال گناهات را کردی بعد اومدی سراغ من؟! خجالت نمیکشی؟
آره خدا جون ، آره خجالت میکشم اما چی کار کنم ؟میدونی خداجون؟ خیلی دلم برات تنگ
شده بود.اون قدر که بعضی وقت ها دلم می گرفت. آخه خیلی کوچیک شده بود. وقتی تو توی
دل آدم ها نباشی کوچیک میشه ، سیاه می شه ، زشت میشه ، سخت میشه مثل سنگ . آره قلب منم زشت و سیاه و کوچیک
شده بود امــــــــا امـــــــــا حالا اومدم بهت بگم که خونه ی دلم را خوب خوب
خونه تکانی کردم .هر چی سیاهی و زشتی بود ریختم بیرون .حالا دیگه خیلی قشنگ شده
دیگه زشت نیست ، سیاه نیست ، سخت نیست و وقتی تو بیای توش بزرگ هم میشه ودیگه
کوچیک هم نیست .خدا جون جای تو توی قلب من خیلی خالیه. یادته؟؟؟؟ یادته ؟؟؟؟؟؟
وقتی بچه بودم ؟ تو همیشه توی دلم بودی و
اونجا خونه داشتی؟ اون وقت هر وقت صدات می زدم زود جوابم را میدادی؟
آره میدونم ،میدونم از دست من ناراحتی ،از
من رنجیدی، به خاطر گناهام اما خودت توی
قرآن گفتی من غفورم خودت گفتی من رحمان و رحیمم .
خدایا امشب فرشته هات میان زمین .من هیچی
ازت نمیخوام هیچی هیچی ازت نمیخوام . فقط فقط تو را میخوام .اگه تو را داشته باشم
دیگه چیزی نمیخوام چون وقتی تو را داشته باشم همه چی دارم .
خدایا بیا بیا برای همیشه پیشم بمون .کلید خونه ی قلبم را با همین نامه
میدم به یکی از فرشته هات تا برات بیاره . تا
صبح منتظرتم .دیر نکنی ها زود زود
بیا.
خیلی دوستت دارم
یه بنده ی پشیمون
موضوع مطلب :