همسفرمهتاب
یکشنبه 86 مرداد 14 :: 7:56 عصر :: نویسنده : ریحانه بدیعی نیا امشب باز آسمون ابری شده هر وقت دل آسمون میگیره دل من هم میگیره هر وقت آسمون گریه میکنه من هم گریه میکنم هر وقت آسمون تنها میشه منم تنها م دیشب دیگه گنجشها به آسمون سر نزدن کبوترها تو آسمون پر نزدن دیشب کسی به آسمون سلام نکرد کسی به اون نگاه نکرد دیشب آسمون دلش گرفته بود از دست آدمها از دست کارهاشون از دست بی عدالتی هاشون بی مروتی هاشون از دست بی وفایی هاشون از دست ..... دیشب آسمون تا صبح گریه کرد تا صبح فریاد زد اما هیچ کس اما هیچ آدمی به اون توجه نکرداما هیچ آدمی با اون همدردی نکرد موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندهای روزانه نویسندگان سمیرا (40)
آمار وبلاگ بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 74089
|
|